تسنیم عشق |
تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند [ شنبه 91/9/25 ] [ 4:54 عصر ] [ ]
[ نظر ]
باز هم یک فروند هواپیمای بدون سرنشین پیشرفته جاسوسی آمریکایی توسط نیروهای مسلح ایران ساقط و با اندک خسارتی در اختیار ایران قرار گرفت. [ جمعه 91/9/17 ] [ 9:37 عصر ] [ ]
[ نظر ]
بشکند قلمی که ننویسد، بر بسیجیان، این سپاهیان خمینی چه گذشت
در جبهه بین لبخند و اشک فاصله نیست من دیدم گریه هایی را که در گوش هم میخندند و دیده ام لبخندهایی را که دزدکی با اشک بازی میکنند در جبهه از کنفراس خلع سلاح خبری نیست از تفسیر تایمز خبری نیست آنان از فشار فیزیکی و خشم شیمیایی نمی ترسند آنان سرگرم زراعت عشقند. [ چهارشنبه 91/9/8 ] [ 11:28 عصر ] [ ]
[ نظر ]
مهم لرزیدن تلآویو بود که لرزید و تابو شکست! نتیجه آنچه ما «بیداری اسلامی» میخوانیمش یعنی این! یعنی لرزش تلآویو! یعنی گستاخی «فجر 5». «فجر 5» موشک تمام جهان اسلام است. قدس امروز، کربلای دیروز نیست، کربلای امروز است. خیلیها میپرسند برنده جنگ غزه کیست؟! من جواب میدهم: برنده کربلا کیست؟! خون مظلوم، با «فجر 5» راحتتر بر شمشیر ظالم پیروز میشود [ پنج شنبه 91/9/2 ] [ 8:49 عصر ] [ ]
[ نظر ]
بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر امام حسین(ع) را برید همان جانباز جنگ صفین بود که در رکاب امیرامؤمنین تا مرز شهادت پیش رفت. [ یکشنبه 91/8/28 ] [ 9:30 عصر ] [ ]
[ نظر ]
مرحوم شهید مطهرى سالها قبل از انقلاب در این حسینیهى ارشاد فریاد میکشید که: واللَّه بدانید شمر امروز - اسم نخستوزیرِ آن روز اسرائیل را مىآورد - اوست. واقع قضیه هم همین است. ما شمر را لعنت میکنیم، براى اینکه ریشهى شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبیداللَّه را لعنت میکنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. [ شنبه 91/8/27 ] [ 4:41 عصر ] [ ]
[ نظر ]
[ شنبه 91/8/27 ] [ 4:30 عصر ] [ ]
[ نظر ]
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: حکایت انسان حریص به دنیا حکایت کرم ابریشم است، که هر چه بیشتر بر خود می تند، بیرون آمدنش از پیله بعیدتر می شود تا اینکه از غم و اندوه می میرد. (کافی ج2 ص316 باب حب الدنیا حرص علیها حدیث7) [ شنبه 91/8/27 ] [ 4:10 عصر ] [ ]
[ نظر ]
برمشامم بوی خاک کربلا گر آشناست میرسد آوای هل من ناصرش بر گوش دون هر که را در کربلا بود و نبودش یارعشق لحظه را کردند غنیمت برده اند انگشتری بوی خون آید ز عرش کربلا از بطن سین کربلا برگ درختان را جدا کرد از تنه بر دلم افتاده امشب خواب بینم کربلا ترسم از آن لحظه ای پرسند خدایت؟ بماند وزن شعرم را خرابات می است آرزوی دیدن فرش خدا دارم خدا کربلا و با صفا و شد شفا اندر نوا [ شنبه 91/8/20 ] [ 7:49 عصر ] [ ]
[ نظر ]
[ جمعه 91/8/12 ] [ 12:10 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |