تسنیم عشق |
یک وقت بدون اطلاع وارد محله ای برای دیدن خانواده ی شهیدی شدیم،دیدیم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظم رهبری،گاو و گوسفند آماده کرده اند. آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: "مگر من نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطلاع قبلی باشد؟!" ما عرض کردیم: " آقا،از دفتر اطلاع نداده اند." بالاخره آقا وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند: "بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است،آیا از دفتر اطلاع داده اند؟" پدر شهید عرض کرد: "نه آقا،من دیشب حاج آقا روح ا... را در خواب دیدم.پسرم علیرضا نیز در کنار امام(ره) نشسته بود." امام (ره) رو به من کردند و فرمودند: "فلانی،فرداشب مهمان عزیزی داری،از مهمانت پذیرایی کن." گفتم: مهمان من کیست؟ فرمودند: "رهبر مهمان شماست،با تعجّب گفتم رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید؟!" پسرم گفت: "بله بابا،رهبر می خواهد به خانه ی ما بیاید،از ایشان پذیرایی کنید." [ دوشنبه 91/3/22 ] [ 11:57 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |