از درون تنور مسی آتش زبانه می کشید و وحشت شعله های آتش ، در عمق جان حاضرین در قصر ، ترس عجیبی ایجاد می کرد ، صیانه مادر بود وجانش ، به بلندای زبانه های آتش ، برای فرزندانش پر می کشید .
اولین فرزند درون آتش گداخته تنور انداخته شد . بخشی از قلب صیانه هم به همراه شعله های آتش ، گداخته شد وخاکستر... صدای ناله فرزند دوم هم با فاصله کمی از میان تنور بلند شد .
صدای نعره فرعون دوباره به گوش رسید :آیا هنوز هم به خدای واحد ویکتا ایمان داری واز پرستش من ، سرباز می زنی ؟ بغض صیانه وگریه های بی امان او ، مانع از اعلام مکرر ایمانش به الله نبود .نوبت به فرزند شیر خوارش رسید . این مصیبت دیگر قابل تحمل نبود ... آتش تنور دیگر در حال سرد شدن بود ولی خشم فرعون هر لحظه بر افروخته تر می شد . با انداختن صیانه در آتش ، گویی پایه های حکومت فرعون در آتش می سوخت . اگر مردم بفهمند که یک زن آرایشگر ، آن هم آرایشگر دختر فرعون ، این گونه در مقابل خدای مردم مصر ایستاده است چه خواهد شد ؟...
خداوند به پاس این ثبات قدم در راه اعتقاد ات توحیدی ، توفیق زندگی مجدد وحضور در جمع 313 نفر کارگزار حضرت مهدی (عج) را به صیانه ماشطه عنایت نمود .
تاریخ مشحون از زنانی است که صلابت ایمان خویش را چونان تابلویی زرین باف ، تا سرانجام تاریخ در معرض دید آیندگان قرار دادندوبرای همیشه تاریخ ، جایگاه ومنزلت واقعی زن در پرتو توحید را ، به نمایش وتحسین همگان گذاشتند .
به روایت امام صادق (ع) در دلائل الامامه ، ص314
به نقل از کتاب « زن منتظر ومنتظر پروری » نوشته مریم معین الاسلام / علی غلامی